سید نعمت ضیا
قصهی غمانگیز و فاجعهبارِ محرومیت و ممنوعیت دختران معصوم و بیچارهای افغانستان، از آموزش و تعلیم، اکنون تبدیل به یک نورم و هنجار سیاسی-اجتماعی شده است و همگی آن را پذیرفته اند. کم کم شاید تبدیل به یک قانون طبیعی شود و لایتغیر.
یک چنین حق تلفی، نه تنها با هیچ قانون و هنجار اجتماعی و دینی سازگاری ندارد؛ بلکه برای یک جامعه انسانی، بیش از حد شرمآور و خفتآور است.
ممکن است کدام؛ ملا، ملک قریه و یا هر کسی دیگر، مخالف آموزش و درس دختران باشد. اما چرا در آتش سوزان چنین یک تفکر، همه بسوزند.
بدون اینکه آموزش دختران ممنوع شود، خانوادهها و فامیلهای زیاد در شهرها و قصبات زندگی میکنند که به دلیل فقر و بیچارگی، توان فرستادن دختران شان را به مکتب ندارند. حد اقل آنهایی که این توانایی را دارند، نباید راه برای آنها نیز مسدود و ممنوع شود.
در عصر امروز، ضرورت آموزش و دسترسی به آگاهی، همانند آب برای نوشیدن، نان برای خوردن و اکسیژن برای نفس کشیدن است.
یعنی، اگر آدمی این سه ماده حیاتی را ننوشد، نخورد و تنفس نکند، دچار مرگ فیزیکال میشود.
اما، اگر از آموزش و کسب آگاهی محروم و ممنوع شود، روح، روان و جان آدمی میپوسد و میمیرد.
متاسفانه اکنون، دختران معصوم افغانستان، با مرگِ روان و پوسیدنِ جان مواجه اند. از سوی دیگر هیچ دارو و درمانی وجود ندارد که آنان از این نابودشدن مظلومانه نجات داده شوند.
امروز سوم حمل ۱۴۰۳، بچهگکان نوجوان افغانستان به مکتب رفتند، تا اولین درس کیمیا و فیزیک را بخوانند، اما خواهرکان شان ناامیدانه در کنج خانهها آرنج غم و ناامیدی در بغل گرفتند و بر چشمان پدران شان زل زدند. پدران که یک عمر، یا برای حفظ اسلام جهاد کردند ویا برای به اهتزاز در آمدن بیرق اسلام و سرنگونی بیرق کفار دعا.
چه عیب دارد اگر دختر معصومی؛
کیمیا بخوان تا بداند که؛ در ترکیب قطرات آب زلال باران بهاری چند عنصر اکسیژن و هایدروژن وجود دارد.
فیزیک بخواند تا بداند که؛ فاصله او تا خورشید چه مقدار است، چرخش زمین در این مدار دوار حیرت انگیز چگونه صورت میگیرد و گالیله را دستگاه کلیسا چگونه به دار آویخت، کپرنیک چگونه بر نظم ارسطویی شورید، انشتین برای کشف اتم چه خم و پیچ هایی را طی کرد؟
بیولوژی بخواند تا بداند که؛ پروسه حیات از کجا آغاز شده است و چگونه امروز برای ما رسیده است؛ و برگهای سبز درختان چگونه اکسیژن را آزاد و کاربن را مهار میکند یعنی عملیه فتوسنتز چه گونه صورت میگیرد.
ریاضی بخواند تا بداند که؛ معادلات پیچیدهای زندگی را چگونه حل کند به گونهای که معادلات درجه دوم به کمک فرمول محمد بن موسای خوارزمی حل میشود.
تاریخ بخواند تا؛ از رفتار اشتباه گذشتهگان عبرت بگیرد و از رفتار درست آنها الگو، همچنان بداند که؛ ریشهای علوم امروز چرا و چگونه به یونان باستان ارجاع میشود، اما از هند و چین و بین النهرین و مصر خبری نیست.
ادبیات بخواند تا بداند که؛ چه نکاتی عرفانی و تربیتی در شعرهای مولانا، پروین اعتصامی، رحمان بابا و رابعه بلخی وجود دارد.
فلسفه بخواند تا بداند که؛ ابن سینا متاثر از ارسطو و فارابی متاثر از افلاطون است. کارل مارکس چگونه رمز و راز سرمایه داری را کشف کرد و سخن از استثمار پرولتر و کارگر زد و برای رسیدن به سوسیالیسم، کمونیسم و جامعه بدون طبقه چگونه استدلال میکند. دیدگاههای زنستیزانه فلاسفه را درک کند و بداند که فمینیسم به عنوان یک نحلهی انتقادی چه نقدهایی بر فلاسفه دارد و نگاه طبیعت گرایانه را چگونه به ابطال کشیده است.
جامعه شناسی بخواند تا بداند که؛ جنسیت یک مفهوم اجتماعی و قابل تغییر است و نقشهای اجتماعی ساخته و پرداخته یک فرهنگ پدرسالار است.
آیا فهمیدن و دانستن این موارد برای دختران معصوم افغانستان گناه میآورد؟ اگر دختران، به این دانشها و آموزشها دسترسی داشته باشند، آیا اسلام در خطر میافتد ویا نظم کائنات برهم میخورد؟
به هر حال و متاسفانه! این است؛ دینداری، مسلمانی، اسلام سیاسی، غیرت افغانی و دهها القاب دروغ و جعلی که همه روزه به رخ کشیده میشوند.