نویسنده: شیر علی شیوا
در دورانی که در امریکا بردهداری رایج بود، زن شجاعی به نام هاریت تابمن یک گروه مخفی تشکیل داد تا به کمک آن بردگان را آزاد کند. او از این مأموریت دشوار، صحنههای عجیبی را یادآوری میکند؛ اما جالبترین بخش ماجرای او، پاسخ به سوالی است که بعدها از او پرسیدند: «سختترین مرحله در کار شما برای نجات بردگان چه بود؟»
هاریت پس از تفکر عمیق پاسخ داد: «قانعکردن یک برده با گفتن اینکه تو برده نیستی و باید آزاد باشی.»
این موضوع به ما یادآوری میکند که گاهی بزرگترین زنجیرها، زنجیرهایی است که در ذهن و روح ما ساخته شده است. رهایی از این زنجیرها، اولین گام به سوی آزادی واقعی است.