ماهرنگ بلوچ صدای چهل هزار کشته قوم غریب بلوچ در پاکستان

صحر ضیا

رنج و مخمصه‌ای بلوچ‌های پاکستان ریشه‌های عمیق دارند و به این زودی‌ها درمان نخواهند شد. اما اکنون دختری از قلب بلوچستان برخاسته و در برابر تبعیض‌ و کشتارهای سازماندهی‌شده دولت پاکستان قرار گرفته است که نزدیک به یک قرن بلوچ‌ها با آن مواجه اند. ماهرنگ بلوچ خودش از جمله‌ای قربانیان خشونت دولتی است و شاهد کشته‌شدن پدرش و ربوده‌شدن برادرش به دست مأموران دولت پاکستان بوده است.
سلسله‌ای کشتارهای دولتی در برابر جامعه بلوچ از همان سال‌های اول تجزیه پاکستان آغاز گردید. اما از سال ۲۰۰۰، سرکوب و خشونت‌های دولت پاکستان در قالب ظالمانه‌تر و سبوعانه‌تر ظاهر شده است. دولت پاکستان در برابر بلوچ‌ها استراتژی خطرناک «ناپدیدسازی قهری و بکش و بینداز» را در پیش گرفته است.
این استراتژی خطرناک جان تعداد زیاد از فعالان اجتماعی و سیاسی بلوچ را که شامل مردان و زنان می‌شود گرفته است. یکی از این افراد غفار بلوچ پدر ماهرنگ بلوچ است. او در سال ۲۰۰۶ توسط نظامیان پاکستان دستگیر و در سال ۲۰۰۹ آزاد شد. اما این آزادی برای او به معنای نجات از چنگال نظامیان پاکستان نبود. بلکه او چند وقت بعد دوباره دستگیر شد و سرانجام در ۱ جولای ۲۰۱۱ جسدش در منطقه لابسلا در فاصله ۳۰۰ کیلومتر از گراچی پیدا شد.
ماهرنگ بلوچ کیست، الگوهای مبارزاتی او چه کسانی‌اند و تجربه زیسته‌ او از نابرابری چیست؟
ماهرنگ بلوچ سال ۱۹۹۳ به دنیا آمد. در رشته‌ی پزشکی در دانشکده پزشکی بولان ایالت بلوچستان تحصیل کرد. از آغاز زندگی شاهد خشونت و کشتار دولتی در برابر بلوچ‌ها بوده است. او در سن سیزده سالکی دستگیرشدن پدرش را به دست نهادهای امنیتی و استخباراتی پاکستان تجربه کرد. او برای رهایی پدر خود دست به اعتراض زد و نظامیان پاکستان او را زندانی کرد. وقتیکه کاکای ماهرنگ خواست وی را تحت ضمانت از زندان آزاد سازد، اما ماهرنگ قبول نکرد و برای کاکایش گفت: تا زمانیکه پدرش آزاد نشده است او در زندان باقی خواهد ماند.
زندان شدن برای ماهرنگ بیش از آنکه یک تهدید و مانع باشد بلکه یک فرصت برای خودسازی بود. وی می‌گوید: «زندان آزادی بیشتر دارد، چنانکه من می‌توانم بخوانم و وقت بیشتر را با خود در زندان صرف کنم».
ماهرنگ بلوچ خود را طرفدار حقوق اقلیت‌های تحت ستم به ویژه بلوچ‌ها معرفی می‌کند. در یکی از صحبت‌های خود می‌گوید: «من برای حقوق مردم بلوچستان سرزمین که به آن تعلق دارم می‌جنگنم.» او در ادامه از کتاب «دوزخیان روی زمین» چنین نقل قول می‌کند: «در نخست و قبل از همه برای مردم تحت استعمار حیاتی‌ترین و واقعی‌ترین ارزش سرزمین می‌باشد، سرزمینی که برای آنها نان می‌دهد و فراتر از آن کرامت می‌بخشد.» این استناد نشان می‌دهد که ماهرنگ بلوچ متاثر از فرانتس فانون می‌باشد. از سوی دیگر بیانگر این است که ماهرنگ بلوچ با ذهن تهی نسبت به مسائل تاریخی، وارد میدان مبارزه نشده است. در نتیجه می‌توان گفت؛ او برای خود الگوهای مبارزاتی برجسته و تاثیرگذار را تعیین کرده است.
هم‌چنان ماهرنگ از پدر خود نیز خاطرات سرنوشت ساز دارد. مهم‌ترین خاطراتش از سال ۲۰۰۹ است. زمانی‌که پدرش به مدت کوتاه از زندان آزاد شد. توصیه پدرش برای ماهرنگ این بود که در اعتراضات دانشجویی شرکت و در مورد وضعیت بلوچستان صحبت کند. برای مردمان محروم این سرزمین دادخواهی نماید. ماهرنگ توصیه‌های پدرش را این گونه یادآوری می‌کند: «پدرم می‌گفت من برای تو در مورد روش تفسیر ات از وضعیت هیچ مشورت نمی‌دهم، من از تو می‌خواهم که رخدادها و اوضاع را خودت تحلیل کنی و روایت خود را خلق نمایی.» اما این آخرین وصیت‌های یک پدر به یک دختر معترض و انقلابی است. زیرا غفار بلوچ دوباره زندانی می‌شود و زنده بر نمی‌گردد. سرانجام جنازه زخم‌آلود وی پیدا می‌شود و ماهرنگ با دستان خویش او را به خاک می‌سپارد.
گام‌گذاشتن ماهرنگ بلوچ در مسیر مبارزه، هم آگاهانه است و هم تجربه زیسته از استبداد و نابرابری دارد. تجربه‌ای زیسته او دو بعد دارد از یک طرف متعلق به گروه اجتماعی بلوچ است و از سوی دیگر خودش شخصاً استبداد و کشتار را تجربه کرده است. او پدرش را از دست داد و برادرش ناصر بلوچ نیز در سال ۲۰۱۷ توسط نیروهای امنیتی پاکستان توقیف گردید. هرچند او بعد از چند ماه آزاد گردید. ماهرنگ به گونه‌ای که برای آزادی پدرش دادخواهی کرد برای آزادی برادرش نیز دادخواهی نمود.
ماهرنگ در یکی از مصاحبه‌های خود می‌گوید: زمانی‌که برای آزادی برادرم در شهر کویته دادخواهی می‌کردم، یکی از مقامات دولتی شهر کویته برایم گفت، تو انتخاب داری. یا در خانه می‌مانی و سکوت می‌کنی یا در خیابان‌ها به اعتراض‌هایت ادامه می‌دهی و در نهایت برای امنیت خویش به اروپا می‌روی. اما من تصمیم گرفتم که در خیابان‌ها باقی بمانم و اعتراض کنم.
ماهرنگ از دوران کودکی شاهد تبعیض و سرکوب بلوچ‌ها بود. در سن سیزده سالگی بعد از قتل پدرش بیش‌تر متوجه این تبعیض می‌شود. سرانجام زمانی‌که برادر ماهرنگ را نیرهای امنیتی پاکستان توقیف می‌کند او به این نتیجه می‌رسد که هیچ فرد بلوچ در امان نیست. ماهرنگ بلوچ این رخداد را به عنوان نقطه عطف در زندگی خویش یاد می‌کند. او در همین مقطع از زندگی‌اش تصمیم جدی می‌گیرد تا برای حقوق بلوچ‌ها مبارزه کند. او می‌گوید: «هیچ از یادم نمی‌رود که من تصمیم گرفتم تبدیل به یک زن عادی بلوچ نشوم، در عوض باید یک زن فعال بلوچ شوم.» هم‌چنان، او تصمیم می‌گیرد برای هم‌رسانی صدای خویش از رسانه‌های اجتماعی استفاده نماید. زیرا رسانه‌های دولتی اخبار دادخواهی‌ها و مبارزات بلوچ‌ها را پوشش نمی‌دهند. حتا رسانه‌های خصوصی نیز اجازه ندارند که این اخبار را پوشش بدهند. در این مورد او چنین می‌گوید: «من متوجه شدم که فقط می‌توانم از رسانه‌های اجتماعی استفاده کنم تا در مورد موضوعات مربوط به بلوچستان صحبت نمایم. اولین تویت من در باره ناپدید شدن برادرم بود.»
مسائل که باعث گام‌گذاشتن ماهرنگ بلوچ در میدان مبارزه شد
محورهای مبارزاتی ماهرنگ بلوچ و دیگر فعالان سیاسی و اجتماعی بلوچ یک طیف وسیع از مسائل و نابرابری‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را شامل می‌شود که جامعه بلوچ با آن‌ها مواجه استند. این مسائل عبارتند از: ناپدید سازی قهری، کشتارهای فراقانونی، توقیف‌های غیر قانونی، دخالت نظامی و تهدید زنان و کودکان بلوچ توسط نیروهای نظامی پاکستان، کوچ اجباری، مجازات‌های جمعی، محدودیت آزادی بیان و نابرابری‌های اقتصادی و اجتماعی.
محوری‌ترین مسئله مبارزات ماهرنگ بلوچ و دیگر مدافعان بلوچ این است که آنان تاکید دارد که بلوچ‌ها در معرض «نسل کشی» قرار دارند. درخواست آن‌ها از نهادهای حقوق بشری این می‌باشد که کشتار بلوچ‌ها توسط نظامیان پاکستان را به عنوان «نسل کشی» به رسمیت بشناسند. اما دولت پاکستان همواره این کشتارها را انکار کرده است و حتا مدعی است که دولت پاکستان در ناپدیدسازی قهری و کشتار مردم بلوچ دست ندارد. در حالی‌که با توجه به گزارش رسانه‌ها و نهادهای مدافع حقوق بشر دولت پاکستان عامل اصلی کشتار و ناپدیدسازی‌های قهری شهروندان بلوچ است.

ماهرنگ بلوچ در دادخواهی‌های خود تنها به دفاع از حقوق بلوچ‌ها نمی‌پردازد. بلکه او به تأسی از الگوهای مبارزاتی خویش همه‌شمول‌تر و فراگیرتر فکر می‌کند و در دفاع از حقوق سایر اقلیت‌های تحت ستم در پاکستان نیز سخن می‌گوید. این اقلیت‌ها شامل سندی‌ها، هزاره‌ها، پشتون‌ها، شیعه‌ها، هندوها، مسیحی‌ها و.. می‌شود.
ماهرنگ بلوچ در سال ۲۰۱۹ در یک اعتراض دانشجویی به دفاع از سیستم سهمیه‌بندی آموزش در ایالت بلوچستان دست به اعتراض زد. استدلال وی این بود که شایسته‌سالاری بر اساس رقابت آزاد یک امر نیکو است؛ اما هیچ‌گاه یک دانش‌آموز که در مدارس دولتی با کیفیت پائین آموزش می‌بینند با دانش‌آموزان طبقات بالا که در مدارس خصوصی با کیفیت بالا آموزش می‌بینند نمی‌توانند رقابت کنند. اعتراض او در این باره تا حدودی موفق شد و دولت پاکستان وعده داد که سیستم سهمیه‌بندی آموزش را تطبیق کند.
بلوچستان یکی از غنی‌ترین ایالت‌های پاکستان است. منابع طبیعی وافر از جمله گاز در این سرزمین موجود است. اما شهروندان این سرزمین با محرومیت بسیار شدید مواجه هستند. در میان بلوچ‌ها، چه در کلاس‌های آموزشی و چه در شهر و بازار این جمله در زبان همه است: «گاز طبیعی در دهه ۱۹۵۰ در بلوچستان کشف شد و پنجاب آن را در دهه ۱۹۶۰ مورد استفاده قرار داد، اما تا کنون مردم بلوچ از گاز محروم هستند. فقط مرکز ایالت گاز دارد.» این نشان می‌دهد که دولت پاکستان حتا منابع طبیعی را که در سرزمین بلوچ‌ها موقعیت دارد برای بلوچ‌ها مصرف نمی‌کند.
ماهرنگ بلوچ نیز در مورد توزیع نابرابر منابع انتقاد می‌کند و دولت را متهم به سوء استفاده از منابع طبیعی بلوچستان می‌نماید. او در یکی از مصاحبه‌های خویش چنین گفته است: «آنهای که در کوریدور قدرت قرار دارند هیچ‌گاهی به شکایت و درخواست‌های ملی بلوچ‌ها توجه نمی‌کنند. آن‌ها همواره منابع طبیعی سرزمین ما را نسبت به مردم ما ترجیح می‌دهند.»
بافتار تاریخی که ماهرنگ در آن مبارزه می‌کند
قصه‌ای خشونت و کشتار در برابر بلوچ‌های پاکستان توسط حاکمیت پاکستان از آغاز شکل‌گیری این کشور آغاز شد. بلوچ‌ها از همان ابتدای تاریخ ۷۵ ساله پاکستان با تبعیض و کشتار مواجه بوده اند. بلوچ‌ها در طول این مدت سازمان‌های سیاسی، اجتماعی و حقوق بشری را برای دفاع از مردم بلوچ ایجاد نموده و مبارزه کرده اند. بلوچ‌ها سرزمین وسیع بلوچستان را که سرشار از منابع طبیعی است و بندر گوادر در آن موقعیت دارد در اختیار دارند. اما با این وجود آن‌ها از محروم‌ترین گروهای اجتماعی در پاکستان می‌باشد. این محرومیت باعث گردیده که آنان نسبت به نظام سیاسی و امنیتی پاکستان معترض باشند و رویای یک کشور واحد به نام بلوچستان را در سر بپرورانند.
ساختار سیاسی و امنیتی پاکستان هیچ توجهی برای بهبود وضعیت بلوچ‌ها نشان نمی‌دهد. نخبه‌گان بلوچ در ساختارهای سیاسی جای ندارند. دولت پاکستان برای رفاه جامعه بلوچ تلاش نمی‌کند. دولت پاکستان منابع طبیعی بلوچستان را در جاهای مصرف می‌کند که بلوچ‌ها از آن بی‌بهره اند. برای مناطق بلوچ نشین هیچ خدمات ابتدایی وجود ندارد و برای توسعه و انکشاف این منطقه کار صورت نمی‌گیرد. این وضعیت، وجدان جمعی بلوچ‌ها را به شدت آسیب زده و باعث گردیده است که آن‌ها دست به مبارزه بزنند.

آمار ناپدید شدن و کشتارهای فراقانونی بلوچ‌ها در دو دهه اخیر در پاکستان به شدت افزایش یافته است. اگرچند تاهنوز آمار دقیق در دسترس نیست. زیرا دولت پاکستان آمار را اعلان نمی‌کند. اما آمارهای که در رسانه‌ها، نهادهای حقوق بشری بین‌المللی، فعالان اجتماعی و سیاسی و بلوچ‌ها به نشر رسیده، نشان می‌دهد که در این دو دهه بالغ بر ۴۰ هزار بلوچ توسط دولت پاکستان ناپدید و کشته شده‌اند.
به طور نمونه به قتل رسیدن چند تن از فعالان بلوج یاد آوری می‌شود: شاهینه بلوچ خانم روزنامه نگار، شاعر و هنرمند در ۵ دسامبر ۲۰۲۲ با شلیک گلوله در شهر تربت بلوچستان کشته شد. کریمه بلوچ که در سال ۲۰۱۶ در لیست صد زن تاثیرگذار بی‌بی‌سی انتخاب شده بود و یکی از مدافعان حقوق بلوچ‌ها بود، در تورنتوی کانادا ربوده شده و در ۲۲ دسامبر ۲۰۲۲ جنازه‌اش پیدا شد. فعالان بلوچ، شاخه برون مرزی استخبارات پاکستان (ISI) را عامل این قتل می‌داند.
آخرین مورد که پاکستان را در یک آشوب فرو برد قتل بلوچ ملا بخش، جوان ۲۴ ساله بود. او به تاریخ ۲۲ نوامبر ۲۰۲۳ در مرکز شهر تربت کشته شد. خانواده او جنازه‌اش را در خیابان حمل کرد و خواهان مجازات نیروهای نظامی پاکستان شدند. در مراسم خاکسپاری او بزرگ‌ترین جمعیت در تاریخ بلوچ‌ها جمع شدند. هماهنگی و رهبری این حرکت را ماهرنگ بلوچ بر عهده گرفت.

او معترضان را انگیزه داد که فاصله ۱۶۰۰ کیلومتری میان تربت و اسلام‌آباد را با پای پیاده طی کنند. آن‌ها در ۲۰ دسامبر ۲۰۲۳ به اسلام آباد رسیدند.

معترضان در این مسیر طولانی شهر به شهر و روستا به روستا در مورد ستم که در حق بلوچ‌ها جریان دارند با مردم صحبت کردند و دردهای خویش را به اشتراک گذاشتند.
ماهرنگ در این اعتراض تاریخی و سرنوشت‌ساز که بخش عمده شرکت کنندگان آن را زنان و دختران تشکیل می‌داد، تندترین بیانیه‌ها را در دفاع از بلوچ‌ها ارائه کرد. او در این اعتراض تا پشت میله‌های زندان پیش رفت. اما بعد از یک مدت کوتاه توقیف، در ۲۰ دسامبر ۲۰۲۳ آزاد شد. به محض آزادی در میان جمعیت معترض که دست به اعتصاب زده بودند بر گشت. او نه تنها شکسته و سرخورده نشد، بلکه با انگیزه‌ای بیشتر فریاد می‌زد: «ما جمع کثیری هستیم که بدن‌های عزیزان خود را حمل می‌کنیم. ما نسل اندر نسل، شرایط و روزهای بسیار بدتر از این را دیده‌ایم.»
ماهرنگ بلوچ به تاریخ ۲۵ دسامبر ۲۰۲۴، از نهادهای حقوق بشری بین‌المللی و مدافعان آزادی در سراسر جهان خواست که در دفاع از جامعه بلوچ (که توسط دولت پاکستان در معرض نسل‌کشی و پاکسازی قومی هستند) صدای خود را بلند کنند:
«می‌توانید در باره نسل کشی ما به گروه کاری سازمان ملل نامه بنویسید؛ می‌توانید در پارلمان کشورهای خود در باره رنج ما صحبت کنید؛ می‌توانید از طریق رسانه‌های کشورهای خود در مورد وضعیت و دشواری‌های جامعه بلوچ آگاهی دهی نمایید؛ آنهای که خبرنگار هستند می‌توانند در مورد نسل‌کشی و قتل عام شدن بلوچ‌ها گزارش تهیه کنند؛ می‌توانید گفت‌وگوهای سیاسی و میزگرد را در سراسر جهان در مورد قتل و سر به نیست شدن ما تشکیل دهید و تحلیل کنید. می‌توانید با نهادهای حقوق بشری و مدافعان آزادی در کشور خویش در باره نسل کشی ما آگاهی دهی کنید. می‌توانید در رسانه‌های اجتماعی رنج و کشتار ما را هم‌رسانی نمایید.»
آخرین بیانیه ماهرنگ توانست کشتار مردم بلوچ توسط دولت پاکستان را در محراق توجه رسانه‌ها و مدافعان حقوق بشر در سراسر جهان قرار دهد.

به اشتراک بگذارید:

Share on facebook
Share on twitter
Share on linkedin
Share on telegram
Share on whatsapp
Share on email